عامل تورم پیدا شد

حقوق های نجومی باعث تورم و گرانی می شود زیرا از یکسو برای پرداخت آن مخصولات مربوطه گرانتر عرضه می شود و ثانیا با این حقوقها وقتی برای تهیه ارزاق می روند برایشان قیمت مهم نیست لذا بدون صف کار خود را انجام می دهند. این تصویر ساده ای از عامل اصلی گرانی است که در تحلیل های اقتصادی به آن پرداخته نمی شود چون پردازندگان خودشان نجومی بگیر هستند. و دنبال علت دیگری برای گرانی و تورم می گردند. حالا سوال این است که مگر چند نفر نجومی بگیر داریم؟ شاید باور نکنید که بیش از دومیلیون نفر با خانواده خود بیش از ۵میلیون نفر بالای سقف قانونی مصوب مجلس دریافتی دارند: شرکتهای دولتی ، بانکها و مناطق آزاد، وزارت نفت و ضنعت و معدن و و امثال آن مرکز این افراد است. جمعا ۸میلیون کارمند و باز نشسته دولتی داریم و ۸میلیون نفر هم لشکری و نظامی شاغل و بازنشسته یا مستمری بگیر.۱۸میلیون هم تابع تامین اجتماعی و حقوق بگیر یا مستمری بگیر و یا بیمه شده داریم که معنی کلی ان این است که همه مردم ایران (سرپرستان و خانوار) بطور مستقیم حقوق بگیر دولت هستند و اگر از این ۳۰میلیون ده درصد هم اورکارد باشند یعنی سه میلیون نفر مجاز به دریافت سقف حقوق می باشند

بورس حق البانک است

بورس مهمترین معضل اقتصاد ایران ست که با کپی برداری ناشیانه از بورس نیویورک، فعالیت خود را شروع کرده و بدون هماهنگی با اقتصاد ایران، آن را به بیراهه کشیده. بطوری که انتظار مردم ایران از بورس بعنوان، بانکهای ربوی شده است یعنی مردم انتظار دارند: سود بدون ریسک آنهم بالاتر از بانکها به انها داده شود، و در صورت زیان، دولت با همان نرخ بالا آن را جبران کند. در حالیکه مفهوم بورس جدای از بانک  و بیمه است. کسی که در بورس سرمایه گذاری می کند، با احتمال سود و ضرر روبرو است. زیرا سهام کارخانجاتی را می خرد که نمی داند: در اینده چه وضعی خواهند داشت. اما در ایران بانکها وارد شده اند و شرکت های سرمایه گذاری تشکیل داده، سهام شرکتهایی را که سود آور است می خرند، و جایی برای سهامدار خرد نمی ماند. یا اینکه شرکت های مشاوره ای درست کرده اند که سهامداران خرد را گمراه کند. زیرا مشاوران موظف هستند شرکتهای سود اور را برای خود بخرند، و بقیه را به مردم معرفی نمایند. پس مشتریان بورس با واسطه یا بدون واسطه بانکداران هستند.  به همین دلیل هم بانکها و هم بورس به دام رباخواری افتاده اند. لذا مجلس و دولت بدانند که بورس حق الناس نیست بلکه حق البانک است. و بانکها پشت سر این بازی های رانتخواری هستند. ممکن است که افرادی هم اعلام کنند که شخصی هستند و برای در امد خانواده به این کار وارد شدند ولی توصیه همیشگی بانک مرکزی این بوده که حتما با شرکت های سرمایه گذار بورس مشورت نمایند. یا اینکه تصور شود که سوبسید دولتی به سهامداران عادی مثل سهام عدالت می رسد. 

نیمه پر لیوان

دشمنان در ارزیابی های دستاوردهای انقلاب اسلامی همیشه نیمه خالی یک لیوان را می بینند و آن را بزرگنمایی می کنند تا جاییکه در ریاضیات آنها عدد یک درصد از 99درصد بیشتر است. حتی یک در میلیون هم برای انها بیشتر از هشتاد میلیون است. مثلا اگر یک نفر اسید پاشید، می گویند تمام ایرانی ها اسید پاشیدند یعنی یک هشتاد میلیونیم، برای آنها از هستاد میلیون بیشتر است. دوستان نادان هم که تحت تاثیر ریاضیات آنها هستند همین را می گویند. مثلا شخصی بنام مومنی که خود را استاد اقتصاد هم می داند می گوید: افراد فقیر بیشتر شده اند! در حالیکه می داند که همه مردم ایران کارمند دولت هستند و حقوق می گیرند!  

اثرات جنگ و گریز بر تورم

یکی از قاتلان حزب اللهی های سال 1361 گفته که : این جنگ و گریز چه اثری بر تورم دارد؟ و خودش هم می داند که اثرات آن مثبت است. ولی چون جدا شده از وزرات اطلاعات است و زیر تیغ سوال نمی رود، این حرفها را می زند چه صادق زیبا کلام باشد یا حجاریان و تاج زاده و غیره که همگی نفوذی در وزرات اطلاعات بودند و پس از کشتار های وسیع حزب اللهی ها از ان کناره گرفتند تا محاکمه نشوند. و همین ناشناخته ماندن عوامل ترور باعث شد تا 17هزار نفر قربانی ترور شوند در حالیکه  آنهاییکه مامور حفاظت بودند خودشان ترور ها را انجام می دادند و به گردن منافقین و دیگران می انداختند. و اکنون نیز با کمال وقاحت مشغول بزک کردن آمریکا هستند، و پز منتقدین دولت را دارند. یکی دیگر از انها گفته اگر می خواهید مذاکره کنید نیازی به این جنگ و گریز های ساختگی نیست! 

خط فقر نشانه ثروتمندی است

همه ارزشهای جهان امروزه از سوی دشمنان بصورت ضد ارزش مطرح می شود و دوستان نادان هم آن را انتشار می دهند. مثلا قبل از انقلاب اسلامی با افتخار می گفتیم: کشور ژاپن گرانترین کشور هست یا آمریکا و امارات و غیره! حالا که خودمان کشور گرانی شدیم انها عزا گرفتند و گرانی هم شده معضل و بدبختی مردم. خط فقر هم از این موضوع استثنا نیست. اخیرا وزیر تعاون با نادانی تمام گفته که 30میلیون نفر زیر خط فقر هستند، اولا غلط کرده چنین آماری را داده زیرا خودش مسئول رفاه مردم است و این گند کاری خودش است و ثانیا خط فقر را چه کسی تعریف کرده؟ و چه کسی آن را بالا برده؟ البته ممکن است براثر سادگی گفته باشد و منظورش این بوده که بودجه بیشتری بگیرد همان کاری که نمایندگان در مجلس می کنند و همگی مصائب مردم را، مصیبت سرایی و  مقتل خوانی می کنند!