حدود 20000نفر مدیر وجود دارد که در هر دولتی عوض یا جابجا می شوند و به اینها بقول بهزاد نبوی اورکادر می گویند. همه اینها حقوق نجومی می گیرند. اگر 12دولت حساب کنیم 240000هزار نفر می شوند. که اغلب بالای 33 میلیون تومان حقوق می گیرند. که تقریبا 20برابر حداقل حقوق هست. یعنی معادل 4میلیون 800000نفر. این کف حقوق های نجومی است اگر سقف آن را 16برابر بدانیم یعنی بالغ بر 450میلیون، میتوان گفت این 20000نفر برابر تمام ملت از کوچک و بزرگ حقوق می گیرند. و جالب این است که برای پرداخت حقوق انها هیچوقت کمبود بودجه تا تعویق و قسط و غیره هم وجود ندارد. شاید حتی پیشخور هم هست یعنی وام و غیره می دهند بعد قسطی کم می کنند(اگر کم کنند). به زبان دیگر درآمد در ایران کم نیست، پول و بودجه کسری ندارد. اما پرداخت اینها باعث می شود بودجه برای بقیه کم باشد. لذا لازم است برای رعایت عدالت، ابتدا لیست این افراد بعنوان در امد نامشروع تهیه و به قوه قضائیه ارسال شود. زیرا قانون سقف حقوق و کف دستمزد را تعیین کرده است. در مرحله بعد مازاد حقوق انها به ماخذ صد درصد مشمول مالیات شود تا بعنوان درآمد دولت در ردیف یارانه ها به مصرف 80میلیون نفر بقیه برسد. که با استفاده از این بودجه میتوان سرپرست خانوارها را تا دوبرابر حداقل حقوق مورد حمایت قرار داد. و فلسفه مالیات هم چیزی جز این نیست. در اسلام عدالت مادی به تساوی هم تعریف شده. یعنی در حکومت پیامبر و ائمه، بیت المال(موجودی خزانه) بطور کامل و به صورت تساوی بین خانوارها تقسیم میشد. ادامه مطلب ...
در حالیکه استعمار بودجه نویسی ای را آموزش داده که در ایران همیشه کسر بودجه و فرار مالیاتی و واردات بی رویه باشد باز هم در گزارش به مجلس شاهد ادامه این روند هستیم. ساختار بودجه را بدون دستخوردگی پذیرفته ولی مدعی تغییر ساختار هستند. تغییر ساختار از نظر آنان یعنی تغییر درصد ها! در حالیکه بودجه ریزی باید تغییر کند و نه اینکه اجزا آن جابجا شوند. البته این امری است که لیبرالیزم از ابتدای انقلاب بنام اسلام بر جامعه تحمیل کرده که همیشه وابسته به کارشناسان خارجی مخصوصا انگلیسی و آمریکایی باشند. به زبان ساده ما باید خرج خانه خود را به روشی که انها می گویند تنظیم کنیم. و الا بودجه محسوب نمی شود. و در این میان نقش حسابداران و مدیران بانکی از همه مخرب تر است. مثلا میرکاظمی می گوید: بدهی ما به بانکها باید پرداخت شود. بدون آنکه ذکری به میان اید که همه این بدهیها صوری بوده و عملیات حسابداری مخرب است. یعنی ترکیب این بدهیها نشان می دهد که 99درصد بدهی دولت به بیمه و بانکها و بورس و غیره فقط نزول است. که تحت عنوان جریمه، دیرکرد، نرخ تسعیر ارز و یا بهره و ارزش روز می باشد. و همه اینها حرام است و ضد پیشرفت و باعث بی برکتی بودجه می شود. یا اینکه میرکاظمی هم با افتخار اعلام می کند واردات کالاها را بیشتر کرده ایم! حتی از اینکه گندم وارد کرده خوشحال است در حالیکه هنوز پول کشاورزان گندم کار ایران پرداخت نشده و بسیاری از آنان عرضه را متوقف کرده اند. یعنی اگر بجای خرید دلار که باعث بالا بردن ارزش و کاهش قدرت پول ملی یعنی تورم و گرانی می شود، آن مبلغ را به کشاورز ایرانی می دادند، بیش از واردات گندم به دست می اوردند، این چطور خشکسالی است که باعث شده پول گندم کار داده نشود و بجای ان واردات گندم ادامه یابد آیا این توطئه برای زمین گیر کردن کشاورزان نیست؟ شبیه همین موضوع برای برنج و دیگر محصولات است. اگر سویا و دانه های روغنی و کلزا را از کشاورزان به همان قیمت خارجی بخرند هم کشاورز تقویت می شود و هم تولید جهت پیدا می کند و هم بیکاری کاهش می یابد. این مبنای غلط بودجه ای خیانت بار اصلا تغییر نکرده در حالیکه تغییر ساختار بودجه یعنی همین. باید همه ارزهای دولتی به کشاورزان ایرانی داده شود. اما برعکس ان عمل می شود از گلوی کشاورزان می برند و به بیگانگان می دهند. برای واردات همیشه پول حاضر است و حتی قبل از اقدام دلار ها را از بازار جمع می کنند و با افتخار اعلام می کنند: هیچگون کسری برای واردات کالاهای اساسی نداریم. در حالیکه پول کشاورز ایرانی را یکدهم قیمت جهانی می دهند آنهم بعد از تحویل یعنی وعده سر خرمن، و باز هم در ان هم کارشکنی می شود. حای سیلوها کشاورزان را آزار می دهند و نیمی از محصول آنان در مسیر قپان یا توزین از بین می رود و نیمی دیگر هم با اطاله زمان دریافت همگی هزینه باربری ان می شود. این چه کمبود گندمی است که کامیونهای ایرانی و حتی کشتی های خارجی باید ماهها هزینه سرسام اور دموراژ پرداخت کنند؟ پس اصلاح ساختار بودجه تشویق و تسهیل کشاورزان و تولید کنندگان باشد نه یرکوب و ناامیدی آنها. حتی در مورد واکسن هم بودجه حیف و میل شده است. زیرا جو سازی برای واردات کاری کرده که 80میلیون دوز واکسن با هر قیمتی که آنها خواستند خریداری شده، در حالیکه هیچ تاثیری بر مرگ و میر کرونایی و ابتلا سازی نداشته است. سهمیه روزانه ده هزار مبتلا و فوت بیش از 130هزار نفر مبین این عدم کارایی می باشد. در حالیکه اگر بودجه آن به طب داخلی اختصاص داده می شد و داروی امام کاظم میشد دولت صرفه جویی عظیمی می کرد که نهایتا به عدم کسری بودجه و خلق پول و استقراض از بانکها می انجامید. در طب سنتی همه چیز ضد کرونا است: از نمک طعام گرفته تا میوه جات و ادویه جات و غیره.
برخلاف انتظار حسابدارن که آن را علمی خنثی می دانند! حسابداری امری سیاسی و بلکه امنیتی است. و بقدری عملکرد آن موثر و ساده است که اکنون 50سال است که تورم را برایران تحمیل کرده و راه گریزی هم بنظر نمی رسد. به همین دلیل اکثر مدیران عامل عوض می شوند ولی حسابداران ثابت هستند. عوض شدن مدیران در 50سال اخیر هم یک روند کلی داشته همه در دوران ماه عسل حرفهای خوبی می زنند ولی به محض شروع به مبارزه با تورم می کنند بدنام شده و چنان اخراج می شوند که راه برگشتی هم باقی نمی ماند. روسای جمهور و حتی شاه ایران به چنین سرنوشتی دچار شدند. در ابتدای کار چون نیاز مالی داشتند با حسابداران و مدیران مالی خوب بودند و هرچه صورتحساب می آمد امضا می شد بدون کوچکترین سوالی! ادامه مطلب ...
بیش از 80میلیون تن کالای در انبار های گمرک رسوب کرده و در حال از بین رفتن هستند که به هر ایرانی سرانه هزار کیلو می رسد و همین امر باعث گرانی و تورم می شود. دلایل عمده آن ارزیابی های قانونی است که وارد کنندگان را از ترخیص آن نا امید و یا منصرف کرده است. لذا وزیر اقتصاد یا مجلس باید قانون اضطراری ترخیص را تدوین نمایند. ادامه مطلب ...
سالها غرب ادعا می کرد که گرانترین شهرها را دارد و کشورهای عقب افتاده ارزان هستند! ولی حالا برعکس شده و آنها دنبال ارزانی هستند ولی ایران به دنبال گرانی. ارزش پول ملی ایران از همه کشورها پایین تر آمده ولی مردم هرچیزی را که گرانتر شود بیشتر می خرند. و درواقغ فرمول اقتصاد تئوریک را به هم ریخته اند. بطور مثال خودرو پراید به دلیل ارزان بودن آنقدر مسخره شد که تولید آن را قطع کردند ولی حالا که گرانتر شده به عنوان برند ملی و خودرو ملی هر روز قیمت آن بالاتر می رود. حتی وقتی نفت ایران به لبنان تحویل شد فورا بهای سوخت تا 40درصد افزایش پیدا کرد. ادامه مطلب ...